شما تنبل نیستید؛ احتمالا تمرکز ندارید!
به گزارش وبلاگ مرکزی، بگذارید حقیقت ماجرا را همین ابتدای کار بگوییم؛ بهره وری پایین بیشتر از همه یک مشکل مرتبط با تمرکز است. اگر عوامل حواس پرتی شما پابرجا بمانند، نمی توانید پیشرفت واقعی را تجربه کنید. اگر در انبوهی از عوامل حواس پرتی آنلاین گرفتار شده اید، باید به فکر رویکرد متفاوتی برای پیشبرد کارهایتان باشید.
تمرکز که یک ابزار ارزشمند برای انجام کار باکیفیت است، این روزها به طور فزاینده ای به یک هنر گم گشته تبدیل شده است. آدام گرام در این باره معتقد است که: اگر می خواهید بازدهی بیشتری داشته باشید، نحوه صرف وقت خود را تحلیل نکنید. بلکه به آنچه توجه شما را به خود جلب می نماید، توجه کنید.
اگر نحوه کار کردن شما جواب نمی دهد، یک سیستم متفاوت طراحی کنید که پیشرفت را هر روز برایتان ممکن کند. سیستمی که کارایی و خروجی را افزایش می دهد. زندگی و شرایط شغل فعلی شما حاصل همه چیزهایی است که وقت خود را صرف تمرکز روی آن ها نموده اید. پس اگر از زندگی خود راضی نیستید، سیستمی که آن را راهنمایی می نماید را تغییر دهید.
در ادامه این مطلب از وبلاگ مرکزی مگ، به آنالیز راهکارهای افزایش تمرکز و کاهش عوامل حواس پرتری برای غلبه بر تنبلی و اهمال کاری می پردازیم. همراه ما باشید.
تمرکز و عوامل حواس پرتی
ابزارها و فناوری های نو به ما یاری می نمایند بهتر، سریع تر و هوشمندانه تر کار کنیم، اما اغلب حواسمان را پرت می نمایند. بسیاری از برنامه ها و اپلیکیشن های افزایش بهره وری برای بهتر و کارآمدتر کردن زندگی ما طراحی شده اند، اما مانع کار عمیق و واقعی ما می شوند. در واقع شما نمی توانید به اعلان های چنین اپلیکیشن هایی پاسخ ندهید. طرز فکر پاسخ دادن به تمام پیغام ها و ایمیل ها یک تله بهره وری است که باعث می گردد همواره به ایمیل ها و پیغام های حتی کم اهمیت هم پاسخ دهید. وقتی نمی توانید از توجه به این اعلان ها خودداری کنید، چگونه می خواهید کار واقعی و باکیفیتی انجام دهید.
افراد سازنده تمرکز خود را تغذیه می نمایند و عوامل حواس پرتی خود را به حداقل می رسانند. در واقع یک بار انیشتن در این رابطه گفت: من خود را انسان باهوش تری نسبت به بقیه نمی دانم، فقط وقت بیشتری را صرف مسایل مهم تر می کنم.
بسیاری از مردم یک برنامه واقعی برای انجام کارهای مهم خود ندارند، در واقع آن ها لزوما تنبل نیستند. آن ها فقط نمی دانند چگونه از تغذیه عوامل حواس پرتی خود دست بردارند. حواس پرتی یکی از بزرگ ترین موانع برای انجام کار با کیفیت است. جیمز کلیر در این رابطه می گوید: تمرکز، یعنی دانستن این که چه چیزی را نادیده بگیرید.
کال نیوپورت، نویسنده کتاب کار عمیق، استدلال می نماید که تمرکز، آی کیوی عصر نوین است. او می گوید افرادی که توانایی خود را برای تمرکز بدون حواس پرتی پرورش می دهند در دنیای نو کار پیشرفت خواهند کرد.
برای اینکه تمرکز خود را تقویت کنید، کار فوری خود را از میان کارهای ضروری جدا کنید. و مهم تر از همه، عوامل حواس پرتی و اینکه چگونه تمرکز شما را از بین می برند، را شناسایی کنید. آگاهی از حواس پرتی می تواند به شما یاری کند که بدانید چگونه توجه خود را صرف مسایل می کنید.
برای هر کار متمرکزی که می خواهید انجام دهید، عوامل بالقوه حواس پرتی را شناسایی کنید و قبل از اینکه وارد منطقه تمرکز شوید، آن ها را متوقف کنید.
کارکنانی که کار عمیق انجام می دهند، اغلب متوجه می شوند که اعلان ها (مهم نیست که پیغام چقدر مهم است) تمرکز عمیق آن ها را از کار دور می نماید و بازگشت دوباره به حالت تمرکز عمیق دو برابر زمان می برد.
نیوپورت می گوید: برای کار کردن در حالت اوج خود، باید برای مدت طولانی با تمرکز کامل روی یک کار و بدون حواس پرتی کار کنید.
برای تقویت تمرکز خود، مرزهای کاری سالمی ایجاد کنید که به شما امکان می دهد به طور کامل روی کارهای مهم تمرکز کنید. سیستمی بسازید که عوامل حواس پرتی را از شما دور نگه دارد. محدودیت های عمدی ایجاد کنید که به شما امکان می دهد وارد حالت تمرکز عمیق شوید.
وقتی وار فاز کاری هستید، کاملاً هوشیار باشید، در صورت امکان از هدفون برای کاهش صدای محیط بهره ببرید. تلفن خود را دور از دید قرار دهید، یا آن را وارونه کنید یا حتی اعلان ها را مسدود کنید. هدف تمام این اقدامات باید جلوگیری از حواس پرتی های داخلی و خارجی باشد.
توانایی تمرکز برای حدود 30/40/60 دقیقه در یک نشست تنها تفاوت بین افراد واقعاً سازنده و کسانی است که برای انجام کارها تقلا می نمایند. کار خود را مقدار گیری کنید و مناسب ترین زمان متمرکز را که برای شما مناسب است پیدا کنید. مقدار تمرکز شما معین نماینده سرعت پیشرفت شماست.
برای اینکه جلسات کاری عمیق شما کارساز باشد، روز خود را در قالب تکه هایی از کار متمرکز، زمان بندی کنید. روز خود را با نیت و هدف روشن آغاز کنید. تنها کاری که امروز باید انجام دهید چیست؟ نشست های کاری متمرکز خود را با آن کار آغاز کنید.
محیط خود را طوری تنظیم کنید که از حالت تمرکز عمیق پشتیبانی کند. و برای استراحت های هدفمند بین جلسات کاری عمیق برنامه ریزی کنید. یک روتین مبتنی بر تمرکز حتی شامل نظم و انضباط در خصوص چیزهایی است که اطراف خود نمی گذارید. دیوید راک در کتاب خود با عنوان مغز شما در محل کار می نویسد، این به این معناست که وقتی مجبور نیستید فکر نکنید، و در خصوص عدم توجه به کارهای غیرفوری، منضبط شوید، مگر اینکه کار پیش آمده واقعاً ضروری باشد.
کار عمیق یک عادت است. کار برای مدت طولانی در یک نشست به زمان احتیاج دارد تا توسعه و پرورش یابد. می توانید از امروز آغاز کنید. هر روز کار متمرکزتری انجام دهید و این به عادتی تبدیل می گردد که به شما یاری می نماید هر هفته کار واقعی بیشتری را انجام دهید. روال های بهتر، عادات مخفی افراد بسیار کارآمد است.
سه راه برای رسیدن به خط سرانجام بدون احساس گناه
یک استاد روانشناسی می گوید: مردم به علت ناتوانی در مدیریت خلق و خوی منفی حول یک کار، درگیر این چرخه غیرمنطقی اهمال کاری مزمن می شوند. در واقع تحقیقات نشان می دهد که اهمال کاری هیچ ارتباطی با مدیریت زمان یا خودکنترلی ندارد. این مسأله در خصوص این است که چگونه ما نسبت به احساسات منفی واکنش نشان می دهیم. در واقع ما حاضریم مبارزات شناخته شده را تحمل کنیم اما تصمیمات ناشناخته را نه.
بیایید در ادامه به سه علت اصلی که تعلل می کنیم و اینکه چگونه می توانیم بر احساس گناه مرتبط با آن غلبه کنیم، نگاهی بیاندازیم.
1. به تعویق انداختن وظایفی که خیلی بزرگ یا نامشخص هستند
وقتی کارهایی دارم که در ظاهر ساده به نظر می رسند، اما حلقه ای ازعدم قطعیت به آن ها متصل است، تا آنجا که ممکن است آن ها را به تاخیر می اندازیم.
به عنوان مثال: همین امروز صبح، مجبور شدم حالت برنامه اتوماتیک را روی سیستم گرمایشی خانه تنظیم کنم. این یک کار ساده و خیلی کوچک است، اما چون لازم بود کتابچه راهنمای آن را بخوانم، آن را به تاخیر انداختم. وقتی بالاخره امروز بعدازظهر پکیج گرمایشی خانه را درست کردم، متوجه شدم که کمتر از 5 دقیقه طول کشید، اما در مجموع باعث صرفه جویی زیادی در زمان من شد، چون قبلش مجبور بودم هر چند ساعت تنظیمات گرمایشی را به طور دستی تغییر دهم.
در واقع ما آماده ایم تا اقدامات سخت شناخته شده را تحمل کنیم اما تصمیمات ناشناخته را نه.
تا زمانی که اولین قدم را بردارید، عدم اطمینان ترسناک است. برای برداشتن اولین قدم، کاری را که می دانید و از آن مطمئن هستید انجام دهید. و این را بدانید که رویارویی با موقعیت های نامشخص بهتر از مقابله با اهمال کاری است.
به تعویق انداختن فهرست کارهای خود را انتها دهید. مدیریت سرمایه گذاری های مالی، خرید بیمه درمانی برای والدین، یا ثبت نام در دوره آموزش الکترونیکی که دنبال آن هستید. آن ها را به کارهای کوچک تر تقسیم کنید و اولین قدم را همین امروز بردارید.
اگر نمی دانید از کجا آغاز کنید، از برنامه های نقشه فکری (مایند مپ) بهره ببرید تا همه ایده های خود را در یک مکان جمع کنید و یکی را انتخاب کنید که با علاقه شما همسو باشد. برای آغاز می توانید از اپلیکیشن هایی مانند Miro یا به سادگی از یک قلم و کاغذ بهره ببرید.
حتماً در خصوص تاکتیک های مختلف در افزایش بهره وری شنیده اید. صبح زود از خواب بیدار شوید، زمان خود را برنامه ریزی کنید، استراحت کنید، از انجام چند کار خودداری کنید، و بسیاری موارد دیگر. همه آن ها استراتژی های خوبی هستند، اما تا زمانی که در چارچوب فکری درستی نباشید، کارایی ندارند.
به گفته یک محقق و استاد روانشناسی مشهور: اهمال کاری یک مشکل مرتبط با تنظیم احساسات است، نه یک مشکل مدیریت زمان.
نه اینکه شما تنبل باشید. در واقع شما بعضی از وظایف را با احساسات منفی مرتبط می دانید، مانند کسالت، ناامنی، شکست، عصبانیت و شک و تردید به خود. این احساسات بر افکار شما غلبه نموده و انجام آن وظایف را برای شما سخت می نماید.
در اولین قدم این احساسات را شناسایی کنید. در چنین شرایطی کوشش برای افزایش بهره وری فقط اوضاع را بدتر می نماید. در پی بهره وری نباشید و به جای آن، روی فکر آگاهی تمرکز کنید. فکر آگاهی به شما می آموزد که خودتان را بهتر مشاهده کنید. این تکنیک به شما یاری می نماید به احساساتی که در فکر شما ایجاد می گردد توجه کنید.
در خصوص اجتناب از انجام وظیفه چه احساسی دارید؟ آیا به طور موقت تسکین یافته اید، استرس دارید یا احساس گناه می کنید؟ وقتی این احساسات را کشف می کنید، آیا آن ها ناپدید می شوند یا باعث ایجاد احساسات دیگری می شوند؟ شاید احساس آرامش و راحتی؟ برای تسلط بر هنر تمرکز حواس، مدیتیشن را به طور منظم تمرین کنید.
2. معین انتظارات غیر واقعی از خود و کاهش تمرکز
این مورد ممکن است ساده به نظر برسد، اما اینطور نیست. اغلب اوقات، وقتی در خصوص به تعویق انداختن کارها مقصر هستیم، احساس می کنیم به مقدار کافی کار ننموده ایم یا به مقدار کافی خوب نیستیم.
در واقع من هم به عنوان یک نویسنده نمی توانستم بفهمم وقتی که عاشق داستان نویسی هستم، چرا نوشتن را به تعویق می اندازم. نسبت به خودم بیش از حد قضاوت گر بودم، چون دوست داشتم پیشرفت کنم؛ اما این فرایند من را به سمت یک مارپیچ از بی انگیزگی سوق داد. در حقیقت سعی می کنم تا حد امکان از نوشتن اجتناب کنم و تا لحظه آخر از این کار خودداری می کنم. من همه چیز را در اولویت قرار می دهم جز نوشتن.
ارتباط منفی با وظایف خاص در طول زمان ترکیب می گردد. و هنگامی که به سراغ آن وظایف باز می گردیم، استرس و اضطراب افزایش می یابد. اکنون این پدیده یک اصطلاح علمی نیز دارد؛ شناخت های اهمالی.
در واقع تفکر درباره اهمال کاری منجر به تعویق بیشتر می گردد. برای برطرف این مشکل با خودتان مهربان باشید. بی انگیزگی نشانه این است که شما با خودتان مهربان نیستید. به تعویق انداختن کار مستقیماً با شفقت کم نسبت به خود مرتبط است و باعث استرس بیشتر می گردد.
کمی به خودتان فرصت و فضا بدهید، استراحت کنید! مهم نیست که سراغ کار مهمتان نرفته اید. در عوض مراقب سلامت روان خود باشید. این از همه مهم تر است. ببینید چه چیزی باعث شادمانی شما می گردد. چون وقتی شادمان هستید، انگیزه خواهید داشت و کارها را بدون زحمت انجام خواهید داد.
3. لذت نبردن از کاری که انجام می دهید و کاهش تمرکز
گاهی اوقات، وقتی متوجه می شوید کاری که انجام می دهید دیگر برای شما جذابیتی ندارد، ایرادی ندارد که آن را رها کنید. این اقدام ممکن است در ابتدا کمی غیرمنطقی به نظر برسد. اما حقیقت این است که اقدامی منطقی است. شما مجبور نیستید اشتیاق خود را به طور کامل از دست بدهید. در واقع شما باید کارهایی که باعث شادی نمی شوند را کنار بگذارید.
خطای شناختی هزینه صرف شده
این خطای شناختی در واقع تمایل در پی کردن اموری است که هیچ سودی برای شما به همراه ندارند اما صرفاً به علت زمان، کوشش و پولی که قبلاً برای آن ها صرف نموده اید، آن ها را رها نمی کنید.
به عنوان یک نویسنده گاهی اوقات، موضوعات درخشانی به فکرم خطور می نماید که در خصوص آن ها 100 کلمه اول به سرعت روی کاغذ یا صفحه نمایش نقش می بندد. اما بعدش تکمیل آن مقاله به یک چالش سخت تبدیل می گردد که من را از باز کردن لپ تاپ در دفعه بعد منصرف می نماید؛ اینجاست که تعلل و اهمال کاری اتفاق می افتد.
به عنوان مثال در خصوص یک چنین مقاله ای ده روز طول کشید تا متوجه شدم که ارزش ادامه دادن ندارد. در این مورد وقت گران بهای من بود که 10 روز الکی صرف شد و در غیر این صورت، می توانستم برای نوشتن چیزی که دوست دارم از آن صرف کنم.
یک کار را صرفاً به این علت که با اشتیاق زیاد آغاز نموده اید ادامه ندهید. اشکالی ندارد که سیکل انجام امور را گاهی اصلاح کنید.
نکته سرانجامی
اهمال کاری یک چرخه معیوب است. ما کاری را به تاخیر می اندازیم زیرا احساسات منفی مرتبط با آن را دوست نداریم. اما ما در نهایت احساس بدتری پیدا می کنیم.
کلید حل مشکل اهمال کاری در استفاده از ترفندهای بهره وری نیست. راه چاره این مسأله در درک احساسات و مدیریت انتظارات شما نهفته است. غلبه بر تعلل زمانی که حواستان بیشتر معطوف به گناه ناشی از انجام ندادن کار است، سخت تر است نسبت به وقتی که صرفا روی خود کار تمرکز می کنید.
با خودتان مهربان باش. یک کار کوچک از فهرست خود را انجام دهید. کارهایی را که برایتان جالب نیست کنار بگذارید، حتی اگر قبلاً آن را آغاز نموده باشید یا در آن پیشرفت هم نموده باشید و به یاد داشته باشید: اگر همه چیز را تا زمانی که از آن مطمئن شوید به تعویق بیندازید، هرگز کاری انجام نخواهید داد.
این مطلب فقط جنبه آموزش و اطلاع رسانی دارد. پیش از استفاده از توصیه های این مطلب حتما با یک متخصص مشورت کنید. برای اطلاعات بیشتر بیانیه برطرف مسؤولیت وبلاگ مرکزی مگ را بخوانید.
منابع: Thrive Global, Medium
منبع: دیجیکالا مگ