محکم بایست ادبیات نسبتا فراگیر جامعه را به چالش می کشد
به گزارش وبلاگ مرکزی، به گزارش خبرنگار خبرنگاران در مشهد، سلمان سفیدچیان عصر شنبه در نشست سخنرانی های ماهانه حکمت زندگی این هفته با نگاهی به کتاب محکم بایست، هنر مقاومت در برابر جنون خودبهسازی عنوان نمود: سوند برینکمن استاد روانشناسی دانشگاه دانمارک است و در سه حوزه فلسفه، اخلاق و روانشناسی کتاب هایی را به چاپ رسانده است. او در این کتاب کوشش می نماید ما را در مواجهه با بعضی پیش فرض های روانشناسی خودیاری به چالش بکشاند.
سلمان سفیدچیان ادامه داد: این کتاب، کتابی گزیده گو و ساده است اما از جنس راه حل نیست و نویسنده در کتاب بعدی اش یعنی ایستگاه ها به ارائه راه حل می پردازد. همانطور که در مقدمه آمده این کتاب هفت گام را برای زندگی بر خلاف جریان پرشتاب خودشکوفاسازی در فرهنگ لیبرال پیشنهاد می نماید.
او این کتاب را اعلام رسمی یک شورش بر علیه گفتمانی قالب دانست و بیان نمود: محکم بایست درواقع درباره ادبیات نسبتا فراگیر جامعه است که قالب آدم های یک جامعه گاهی بدون اینکه به آن فکر نمایند، آن را می پذیرند و از آن اثر می پذیرند.
استراحت ممنوع
سفیدچیان ادامه داد: نویسنده در این کتاب می گوید اگر بخواهیم عصرمان را با چند واژه معرفی کنیم شتاب،
مصرف، پیشرفت و رشد بیشترین بسامد را دارد. او شرح می دهد که رشد کردن بدون هیچ نقطه استراحتی در این جامعه انگار گناه آلود است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در این کتاب شرح داده شده که ما چگونه نه تنها در طول زندگی، بلکه در هرلحظه از زندگی تحت فشار برای رشد کردن هستیم بعلاوه اینکه انسانی ترین وجه زندگی ما یعنی روابط مان تبدیل به یک ابزار شده است، وقتی از سرمایه اجتماعی حرف می زنیم باید به واژه پردازی اش دقت کنیم. یعنی ما وقتی وارد یک رابطه می شویم مدام منتظر هستیم تا این رابطه و این فرد جایی به درد ما بخورد.
خودخواهی افراطی
سفیدچیان گفت: او در فصلی از کتاب از درون نگری می گوید و شرح می دهد که ما دچار خودخواهی افراطی شده ایم و علت این همه تاکید افراطی روی احساسات درونی، یا اولویت دادن به خواسته های درونی مان از دهه 1960 آغاز شد، دهه ای که هر ادبیاتی که می توانست حس رهایی بخشی به افراد بدهد، خوشایند بود، از این رو در آن ایام ادبیاتی شکل گرفت که روی خود و منیت فرد تمرکز داشت.
می اضافه کرد: اما اینهمه تاکید روی ندای درون، شاید جاهایی به ما جواز می دهد که چندان هم دغدغه دیگران را نداشته باشیم، درحالی که ما گاهی موظفیم به افراد کمک کنیم حتی اگر به ما حس خوبی ندهند ولی متاسفانه در گفتمان قالب جامعه این مسئله اصلا دیده نمی گردد.
او با بیان اینکه در این کتاب از ماشین تناقض صحبت شده، اظهار کرد: در جامعه برای افراد هدف هایی در نظر گرفته شده اما خود جامعه ابزارهای مناسبی برای رسیدن به آن اهداف را در اختیار افراد قرار نمی دهد.
انحطاط شخصیت
سفیدچیان با اشاره به مفهوم انحطاط شخصیت در این کتاب عنوان نمود: ما مدام در ادبیات دو دهه اخیرمان از خودمدیریتی حرف زده ایم اما اگر خود فرد محکم و پایدار نباشد، ما از مدیریت چه چیزی حرف می زنیم؟
سفیدچیان با اشاره به بخش دیگری از کتاب با عنوان تمرکز بر جنبه های منفی گفت: ما با گفتمانی روبرو هستیم که می گوید فرصت ها و ظرفیت های بیشماری وجود دارد اما تو از آن استفاده نمی کنی، نویسنده معتقد است تمرکز روی جنبه های مثبت در همه جا جوابگو نیست، مثلا وقتی فردی درگیر فلسفه وجودی، مسئله مرک و.. ادبیات ساده انگارانه و روانشناسی زرد به کمک او نمی آید.
وی اضافه کرد: انگار ما مستمرا برای آدم ها در پی فراوری رنج هستیم چراکه گفتمان قالب جامعه می گوید تو تلاشی نکردی و بی عرضه بوده ای.
سیاست زدایی از رنج
سفیدچیان توضیح داد: کتاب می گوید ما در حال سیاست زدایی از رنجیم، به این معنی که هرموقع از رنج و ناکامی حرف می زنیم، انگار آن ساختار حکمران که مسئولیت بخشی از تامین زندگی مارا را داشته را نادیده می گیریم.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران