موسیقی ایرانی سه هزار سال قدمت دارد، برخی از فواصل آوازهای آشنای قاجاری امروزه به گوش ما غریب و نامأنوس می آید
به گزارش وبلاگ مرکزی، سرویس هنر خبرنگاران : علیرضا میرعلی نقی، محقق، مورخ و پژوهشگر موسیقی و اولین روزنامه نگار تخصصی موسیقی در ایران، در آنالیز کتاب خاندان های موسیقیدان ایرانی که دوشنبه در مؤسسه آوای تاریخ برگزار گردید گفت: مبنای تمام موسیقی هایی که به عرصه کلاسیک رسیدند به یک نوعی ریشه شان در راه و رسم خنیاگری است. در بخش موسیقی کلاسیک، موسیقی اروپا حدود 400 سال است که نسبت به موسیقی اقوام و توابع به یک تثبیت نسبی رسیده است تا موسیقی شرق که متاسفانه تحت بینش مستشرقانه و تا حدی بینش سیاسی دنیا غرب بوده و به تعبیر خودشان تحت عنوان موسیقی دنیا اسلام معرفی شده است.
این پژوهشگر موسیقی بیان کرد: پیدایش یک فرهنگ موسیقیایی از افرادی شروع شده است که اول وجود صدای خوش را در خودشان کشف کردند صدای خوش هم در هر دوره بر حسب استاتیک آن دوره، مردم دوست دارند و معنا می نمایند. صدایی که در یک دورانی صدای خوش تلقی می گردد ممکن است در دوران های بعد برای مردم مجذوب کننده و زیبا نباشد. بعد از کشف صدای خوش در جستجوی ابزاری می رود که متر و معیار سنجش تشخیص صدای درست از غلط باشد. این متر و معیار سنجش را اتحاد و معاشرت موسیقیدانان به اتفاق ریاضی دانان و دانشمندان علوم تئوریک موسیقی تعیین می نماید.
علیرضا میرعلی نقی با اشاره به موسیقی دوران قاجار گفت: موسیقی علم نیست، هنری است که در بطن خود مقداری علم هم دارد اما در نهایت مباحث علمی نیست و از قوانین ثابت و بدون تغییر استفاده نمی نماید. به طور مثال حد فاصله دو نت در یک دوره ای مطلوب و در دوره ای نامطلوب بوده است. چیزی حدود 120 سال است که می توانیم موسیقی ضبط کنیم و گوش کنیم. تاریخ موسیقی ما بر اساس تکنولوژی ضبط 120 ساله است، در صورتی که پیشینه موسیقی ما سه هزار سال قدمت دارد . اگر موسیقی دوران قاجار را که برای سال 1284 است تا حدود 1298 بشنوید خواهید دید برخی از لحن های خواننده ها، برخی از فواصل آوازهای آشنای ما مانند چهارگاه و بیات اصفهان، امروزه به گوش ما غریب و نامأنوس می آید. که به علت اختلاف لهجه و تغییر ذائقه است. در همان دوره قاجار خواننده بزرگ و بی جانشینی مثل اقبال آذر طوری شعر سعدی را می خواند که در آن دوران کلمات به آن شکل ادا می شده و ما قضاوتی نمی توانیم در نحوه ارزش گذاری و هنر خنیاگران عصر باستان و حتی درباره خنیاگران 150 سال قبل داشته باشیم.
این مورخ و پژوهشگر موسیقی بیان کرد: مهم ترین بخش ثبت نماینده تاریخ موسیقی شنیدن اصوات آن است. در توصیفی که از باربد و نکیسا می شنویم، حاکی از سه خصلت خنیاگرانه بوده است؛ اول اینکه با توجه به زیبایی پسندی آن موقع لحن خوش داشتند، دوم اینکه قادر به نواختن سازی بودند که به گوش ها خوش می آمده است و سوم اینکه می توانستند لحن بسازند. گاهی ساز را هم خودشان می ساختند که هنوز هم این رسم مرسوم است. موسیقی خنیاگر بستگی به کاربرد داشت یا برای تفریح مردم یا برای درباریان بود البته کارکردهای بسیار متفاوت دیگری هم داشته است.
علیرضا میرعلی نقی گفت: اگر به تاریخ موسیقی از جنبه تئوری در رسالات نظری توجه کنیم بیشتر با نسبت های ریاضی و اشکال هندسی روبرو خواهیم شد، بعلاوه مقداری هم بخش ادبیات آهنگین و اشکالی که با موسیقی می خواندند در دست داریم. فارغ از این توضیحات، تاریخ موسیقی ایران تا عصر مدرن که اوایل مشروطیت است تاریخ خنیا و خنیاگری است. وقتی وارد دنیای مدرن می شویم این مدرنیته شدن الزامات خود را دارد. ابتدا کنسرت جانشین حضور دائمی موسیقیدانان در محافل خاص شد. در واقع مردم به آن شکل موسیقیدان ها را نمی دیدند و نمی شناختند چون افرادی بودند که اختصاص به طبقه اعیان فرهیخته داشتند و با همه معاشرت نداشتند.
وی ادامه داد: به تدریج کنسرت جایش را به اولین فراوری حیرت انگیز بشر در زمینه موسیقی، یعنی صفحه های گرامافون داد که انسان می توانست یک اثر موسیقی را به صورت ضبط شده داشته باشد و هر وقت خواست به آن گوش دهد. از اینجا به بعد دیگر موسیقی از سنت خنیاگری خارج شد چون شعر را باید یک نفر می خواند و نوازنده آهنگ شخص دیگری بود. ایران در آن موقع در منطقه پیشرو بود و به صورت منظم در موسیقی جلو می رفت.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران