تفال به حافظ امروز دوشنبه 18 مهرماه 1401
به گزارش وبلاگ مرکزی، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به
به شمشیرم زد و با کس نگفتم
که راز دوست از دشمن نهان به
به داغ بندگی مردن بر این در
به جان او که از ملک جهان به
خدا را از طبیب من بپرسید
که آخر کی گردد این ناتوان به
گلی کان پایمال سرو ما گشت
بود خاکش ز خون ارغوان به
به خلدم دعوت ای زاهد مفرما
که این سیب زنخ زان بوستان به
دلا دایم گدای کوی او باش
به حکم آن که دولت جاودان به
جوانا سر متاب از پند پیران
که رای پیر از بخت جوان به
شبی می گفت چشم کس ندیده ست
ز مروارید گوشم در جهان به
اگر چه زنده رود آب حیات است.
ولی شیراز ما از اصفهان به
سخن اندر دهان دوست شکر
ولیکن گفته حافظ از آن به
توضیح لغت: به جان او: سوگند به جان او که می خورم/دولت: بخت نیک؛ کامکاری
تفسیر عرفانی:
رسیدن به وصال معشوق برتر از عمر جاودانه است. پروردگارا چیزی را در اختیارم بگذار که بهتر است. مقصود او از این شعر این است که نوشیدن شهد وصال او و داشتن نشانی از اطاعت او از هر آنچه در جهان و عقبی باشد بهتر است. چرا که سالکان بواسطه آن می توانند در درگاهش عمری جاودانه یابند و در پناهش آرام گیرند.
تعبیر غزل:
از لطف و رحمت خدا غافل مباش و زوری خود را عادت بده که این رحمت و لطف خدا را درک کنی و تا می توانی سعی و کوشش خود را به کار گیر که از گناهان صغیره و کبیره پرهیز کنی تا در روز محشر آسوده خاطر باشی.
منبع: فرارو